چیشده که دیگه دل من به دل دیگه ای دل نمیده , از همه بریده!!!!
چیزی که بوسه ات
در من جا گذاشت
خواستن تمام تو
در امتداد نفس هایم بود!!
چیزی بگو اما نگو از یاد مرگ و خاطره.....
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره......
چیز دیگری نمیخواهم!!!
شاید فقط سهمم را..!!!
از آغوش تو
که روزها به جنونم میکشد
شبها شاعر....!!
میدانی؟؟
من جز تو
با هر کسی باشم
تنهایم...!!!
این روزها که نیستی.........
هوایت آلوده شده است!
هر وقت به سرم میزند
چشمانم را میسوزاند......
مثل راهی که هر چقدر میروی تمام نمیشود , مثل کتابی که هر چقدر میخوانی........
دوست داشتن تو , بارانی است که هیچ وقت بند نمی آید.....
قلب من از صدای تو
چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من
کنار تو سلوک شد
تمام شهر بگویند روز است اما تو گویی شب است من باور میکنم که کنون شب است!!!!!!
تمام دنیا هم که بگویند تو مال من نیستی , باز این دل زبان نفهم بهانه ات را میگیرد!!!
.: Weblog Themes By Pichak :.