من غروب خورشید را به شرطی دوست دارم که بدانم فردایش تو را می بینم.....

گرچه دنیا فراموش کند خاطره ها را

تو فراموش مکن آنچه میان من و توست

اگه همه ی زنبور های دنیا نیشت بزنند حقته! چون خیلی گلی

همه برای عشقشون گل میفرستن , من موندم برای گلم چی بفرستم؟؟

میخواستم اسمتو رو سینه ام خالکوبی کنم , ترسیدم صدای قلبم تو رو اذیت کنه!

در گلستان وجودم تو بدان شمع منی

نازنینم این را بدان همیشه در قلب منی

من همه نیلوفران را فرش راهت میکنم

من جهانی را فدای یک نگاهت می کنم

از ابتدای آن روز که شامگاهش باران بر گونه های تو بارید من گم شده ام.....

من هنوز در انتظار این هستم که تو از هرگز خود بازگردی

خوشبختی را همین لحظه باور کن , لحظه ای که دلی به یاد توست.....